نازنینا غم هجران تو دلگیرم کرد شرح هجران و فراق تو ورق گیرم کرد
موج دریای غمت سخت به پهلویم تاخت آنچنانی که چو کشتی زمین گیرم کرد
عشق پاکت به خداوند چنان مستم کرد که سر خوان خلوص تو نمک گیرم کرد
بلبل باغ ولا بودی و از روی صفا روح ریحان صفتت سخت چمن گیرم کرد
ماه رویت همه شب در دل خود جلوه گرم به خداوند ازل راه تو ره گیرم کرد
شهره شهر شده بس که زعشقت گفتم کان چو لیلی همه شب عاشق و تب گیرم کرد
تقدیم به امیر عباس بابایی از سجاد دلیر
نظرات شما عزیزان: